چگونگى برگزارى نماز بر پيامبر صل الله علیه و آله و سلم
حدیث ابن عباس رضی الله عنهما در این باره
ابن اسحاق از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نموده، که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم درگذشت مردها داخل شدند و بر وی بدون امام گروه گروه نماز خواندند، تا اینکه فارغ شدند، بعد زنان داخل شدند و بر وی نماز خواندند، سپس اطفال داخل شدند و بر وی نماز گزاردند و بعد غلامها داخل شدند و بر وی گروه گروه نماز خواندند و هیچکس بر پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم امامتشان ننمود.
و واقدی از سهل بن سعد روایت نموده، که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم در کفن پوشیده شد، بر تخت گذاشته شد، و بعد بر کناره قبرش قرار داده شد، و بعد از آن مردم دسته دسته بر وی داخل میشدند، و کسی امامتشان نمینمود. واقدی میگوید: موسی بن محمدبن ابراهیم برایم حدیث بیان نموده که گفت: من نامهای را به خط پدرم یافتم که در آن آمده بود: هنگامی که پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم تکفین شد و بر تختش گذاشته شد، ابوبکر و عمر رضی الله عنهما با گروهی از مهاجرین و انصار که خانه گنجایششان را داشت داخل شدند، و هردو گفتند: «السلام عليك ايها النبى ورحمه الله وبركاته»، «سلامتی و رحمت خداو و برکات وی بر تو باد ای نبی»، مهاجرین و انصار نیز چون ابوبکر و عمر سلام دادند. بعد از آن صف بستند و هیچکس امامتشان نمینمود. و ابوبکر و عمر - که هردو در صف اول روبروی پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم قرار داشتند - گفتند: بار خدایا، ما گواهی میدهیم، که وی آنچه را برایش نازل شده بود ابلاغ کرد، و برای امت خود نصیحت نمود، و در راه خدا جهاد کرد، تا اینکه خداوند دینش را عزت بخشید، و پیامش تمام گردید، و به یگانگی خداوند که شریکی برای او نیست ایمان آورده شد[1]. پروردگارا پس ما را از کسانی بگردان که قول نازل شده بر وی را اطاعت و پیروی میکنند، و ما را بر وی یکجا جمع نما، تا اینکه او را به ما معرفی کنی و ما را به او[2]، چون وی بر مؤمنان دلسوز و مهربان بود. در عوض ایمان به وی هرگز بدیلی نمیخواهیم، و نه آن را به قیمتی ابداً میفروشیم، و مردم میگفتند: آمین، و بیرون میشدند، و دیگران داخل میگردیدند، تا اینکه مردان نماز خواندند، بعد از آنان زنان، و بعد هم اطفال [یکی پس دیگری بر وی نماز گزاردند][3]-[4].
حدیث على رضی الله عنه در این باره
و ابن سعد[5] همچنان از عبداللَّه بن محمدبن عمر بن علی بن ابی طالب از پدرش و او از جدش و او از علی رضی الله عنه روایت نموده، که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم بر تخت گذاشته شد، گفت: هیچکس برای او امامت نکند. او در زندگی و بعد از مرگ امامتان است، آن گاه مردم دسته دسته نزد وی داخل میشدند، و صف صف بر وی نماز میخواندند، و برای خود امامی نداشتند و همه تکبیر میگفتند، و علی روبروی پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم ایستاده بود و میگفت: سلامتی باد بر تو ای پیامبر و رحمت خدا و برکات وی. بار خدایا، ما گواهی میدهیم که وی آنچه را بر او نازل شده بود ابلاغ نمود، و برای امت خود نصیحت کرد، و در راه خدا جهاد نمود، تا اینکه خداوند دینش را عزت بخشید، و کلمهاش تمام گردید. بار خدایا، ما را از کسانی بگردان، که از آنچه بر وی نازل شده پیروی میکنند، و بعد از وی ما را ثابت بگردان، و ما را با وی یکجا جمع نما، و مردم میگفتند: آمین، تا اینکه مردان بر وی نماز خواندند، بعد ز آن زنان، و بعد هم اطفال [یکی پی دیگری بر وی نماز گزاردند][6].
[1]- ضعیف. ابن اسحاق چنانکه در سیره ابن هشام (4/ 216) و هیثمی در الدلائل (7/ 254) و ابن ماجه (1628) آمده است. آلبانی آن را در ضعیف ابن ماجه (359) ضعیف دانسته است.
[2]- این چنین در البدایه (265/5) آمده است. و این را همچنان ابن سعد (69/2) از واقدی از موسی بن محمدبن ابراهیم بن حارث تیمی به مانند این روایت نموده است.
[3]- ابن سعد (70/2).
[4]- بسیار ضعیف. در سند آن واقعی متهم به دروغ است.
[5]- این چنین در الکنز (55/4) آمده است.
[6]- این چنین در الکنز (48/4) آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر