توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۱۰, چهارشنبه

لعنت نمودن مسلمان

 

لعنت نمودن مسلمان

حدیث عمر  رضی الله عنه  درباره نهى پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از لعنت نمودن شارب خمر

بخاری، ابن جریر و بیهقی از عمر  رضی الله عنه  روایت نموده‏اند که: در زمان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  مردی بود، به نام عبداللَّه، و به او «خر» لقب داده می‏شد، وی پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را می‏خندانید، و رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  وی را در شراب نوشی شلاق زده بود. روزی وی را آوردند و طبق دستور شلاق زده شد، آن گاه مردی از قوم گفت: خدایا لعنتش کن، چقدر زیاد آورده می‏شود، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «لعنتش نکنید، به خدا سوگند - تا جایی که من می‏دانم - او خدا و رسولش را دوست می‏دارد»[1]. و نزد ابویعلی، سعیدبن منصور و غیر ایشان از وی روایت است: مردی که «خر» لقب داده می‏شد، مشکی از روغن و مشکی از عسل را به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  اهدا می‏نمود، وقتی که صاحب آن می‏آمد و [قیمت] آن را از وی تقاضا می‏کرد، او را نزد پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  آورده می‏گفت: ای پیامبر خدا قیمت متاع وی را بده. و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فقط با تبسمی دستور می‏داد، و آن قیمت پرداخته می‏شد. روزی وی در حالی نزد پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آورده شد، که شراب نوشیده بود، آن گاه مردی گفت:... و مانند آن را متذکر شده است[2]-[3].

احادیث زیدبن اسلم، ابوهریره، و سلمه بن اکوع  رضی الله عنهم  در این باره

عبدالرزاق از زیدبن اسلم روایت نموده، که گفت: ابن نعمان  رضی الله عنه  نزد پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  آورده شد و او را شلاق زد، باز وی آورده شد و چندین بار او را شلاق زد، چهار مرتبه، یا پنج مرتبه. آن‏گاه مردی گفت: بار خدایا، لعنتش کن، چقدر زیاد شراب می‏نوشد! و چقدر زیاد شلاق زده می‏شود! پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «وی را لعنت مکن، چون او خدا و پیامبرش را دوست می‏دارد»[4]-[5].

و ابن جریر از ابوهریره  رضی الله عنه  روایت نموده که: شرابخواری آورده شد، و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  اصحاب خود را امر نمود، و آن‏ها وی را زدند، کسی از ایشان وی را به کفش خود زد، و کسی به دست خود و کسی هم به لباس خود زد. بعد از آن گفت: بس کنید، بعد ایشان را دستور داد و او را سرزنش و ملامت نمودند و گفتند: آیا از رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  حیا نمی‏کنی که این کار را می‏نمایی؟ بعد وی را رها ساخت. هنگامی که روی گردانید، قوم شروع نموده بر ضد وی دعا می‏نمودند، و به او ناسزا می‏گفتند، گوینده‏ای می‏گفت: بار خدای، رسوایش کن، بار خدایا لعنتش نما. آن گاه پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «این طور مگویید، و بر برادرتان همکار با شیطان نباشید، ولی بگویید: بار خدایا، برایش ببخش، بار خدایا، هدایتش کن»، و در لفظی آمده: «اینطور مگویید، شیطان را همکاری نکنید، ولی بگویید: خدا تو را رحمت کند»[6]-[7].

و طبرانی به اسناد جید از سلمه بن اکوع  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: ما وقتی مردی را می‏دیدیم که برادرش را لعنت می‏کند، بر این باور بودیم، که وی به دروازه‏ای از دروازه‏های گناهان کبیره داخل شده است[8]-[9].



[1]- بخاری. (2780).

[2]- این چنین در الکنز (107/3) آمده است.

[3]- حسن. ابویعلی (176).

[4]- این چنین در الکنز (108/3) آمده است. و نزد ابن سعد (56/3) از زیدبن اسلم روایت است که گفت: نعیمان، یا ابن نعیمان نزد پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  آورده شد... و مانند آن را متذکر شده است.

[5]- عبدالرزاق در مصنف خویش (13552) از زید بن اسلم و سند آن مرسل است. اما حدیث قبل شاهد آن است.

[6]- این چنین در کنزالعمال (105/3) آمده است.

[7]- بخاری به مانند آن (6777) از ابوهریره.

[8]- این چنین در الترغیب (251/4) آمده.

[9]- صحیح. طبرانی. منذری در الترغیب اسناد آن را خوب (جید) دانسته است. آلبانی آن را در صحیح الترغیب (2791) صحیح دانسته است. نگا: المجمع (8/ 73).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...