حدیث عمر رضی الله عنه درباره نهى پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از لعنت نمودن شارب خمر
بخاری، ابن جریر و بیهقی از عمر رضی الله عنه روایت نمودهاند که: در زمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مردی بود، به نام عبداللَّه، و به او «خر» لقب داده میشد، وی پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را میخندانید، و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم وی را در شراب نوشی شلاق زده بود. روزی وی را آوردند و طبق دستور شلاق زده شد، آن گاه مردی از قوم گفت: خدایا لعنتش کن، چقدر زیاد آورده میشود، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت: «لعنتش نکنید، به خدا سوگند - تا جایی که من میدانم - او خدا و رسولش را دوست میدارد»[1]. و نزد ابویعلی، سعیدبن منصور و غیر ایشان از وی روایت است: مردی که «خر» لقب داده میشد، مشکی از روغن و مشکی از عسل را به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم اهدا مینمود، وقتی که صاحب آن میآمد و [قیمت] آن را از وی تقاضا میکرد، او را نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آورده میگفت: ای پیامبر خدا قیمت متاع وی را بده. و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فقط با تبسمی دستور میداد، و آن قیمت پرداخته میشد. روزی وی در حالی نزد پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم آورده شد، که شراب نوشیده بود، آن گاه مردی گفت:... و مانند آن را متذکر شده است[2]-[3].
احادیث زیدبن اسلم، ابوهریره، و سلمه بن اکوع رضی الله عنهم در این باره
عبدالرزاق از زیدبن اسلم روایت نموده، که گفت: ابن نعمان رضی الله عنه نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آورده شد و او را شلاق زد، باز وی آورده شد و چندین بار او را شلاق زد، چهار مرتبه، یا پنج مرتبه. آنگاه مردی گفت: بار خدایا، لعنتش کن، چقدر زیاد شراب مینوشد! و چقدر زیاد شلاق زده میشود! پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «وی را لعنت مکن، چون او خدا و پیامبرش را دوست میدارد»[4]-[5].
و ابن جریر از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که: شرابخواری آورده شد، و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم اصحاب خود را امر نمود، و آنها وی را زدند، کسی از ایشان وی را به کفش خود زد، و کسی به دست خود و کسی هم به لباس خود زد. بعد از آن گفت: بس کنید، بعد ایشان را دستور داد و او را سرزنش و ملامت نمودند و گفتند: آیا از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم حیا نمیکنی که این کار را مینمایی؟ بعد وی را رها ساخت. هنگامی که روی گردانید، قوم شروع نموده بر ضد وی دعا مینمودند، و به او ناسزا میگفتند، گویندهای میگفت: بار خدای، رسوایش کن، بار خدایا لعنتش نما. آن گاه پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم گفت: «این طور مگویید، و بر برادرتان همکار با شیطان نباشید، ولی بگویید: بار خدایا، برایش ببخش، بار خدایا، هدایتش کن»، و در لفظی آمده: «اینطور مگویید، شیطان را همکاری نکنید، ولی بگویید: خدا تو را رحمت کند»[6]-[7].
و طبرانی به اسناد جید از سلمه بن اکوع رضی الله عنه روایت نموده، که گفت: ما وقتی مردی را میدیدیم که برادرش را لعنت میکند، بر این باور بودیم، که وی به دروازهای از دروازههای گناهان کبیره داخل شده است[8]-[9].
[1]- بخاری. (2780).
[2]- این چنین در الکنز (107/3) آمده است.
[3]- حسن. ابویعلی (176).
[4]- این چنین در الکنز (108/3) آمده است. و نزد ابن سعد (56/3) از زیدبن اسلم روایت است که گفت: نعیمان، یا ابن نعیمان نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آورده شد... و مانند آن را متذکر شده است.
[5]- عبدالرزاق در مصنف خویش (13552) از زید بن اسلم و سند آن مرسل است. اما حدیث قبل شاهد آن است.
[6]- این چنین در کنزالعمال (105/3) آمده است.
[7]- بخاری به مانند آن (6777) از ابوهریره.
[8]- این چنین در الترغیب (251/4) آمده.
[9]- صحیح. طبرانی. منذری در الترغیب اسناد آن را خوب (جید) دانسته است. آلبانی آن را در صحیح الترغیب (2791) صحیح دانسته است. نگا: المجمع (8/ 73).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر