توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۱۰, چهارشنبه

ترسانيدن مسلمان

 

ترسانيدن مسلمان

حدیث ابوالحسن درباره نهى پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از ترسانیدن مسلمان

طبرانی از ابوالحسن  رضی الله عنه  - که از اهل عقبه و بدر بود - روایت نموده، که گفت: با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نشسته بودیم، که مردی برخاست و کفش‏های خود را فراموش نمود، آن گاه مردی آن‏ها را گرفت و در زیر [پای] خود گذاشت. آن مرد برگشت و گفت: کفش هایم، قوم گفتند: ما آن‏ها را ندیدیم. بعد گفت: اینجاست، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «چگونه با ترسانیدن مسلمان خوشحال می‏شوید؟!» گفت: ای پیامبر، آن را به شوخی انجام دادم، گفت: «چگونه با ترسانیدن مسلمان خوشحال می‏شوید؟» - دو بار یا سه بار -[1]-[2]. و نزد بزار، طبرانی و ابوالشیخ بن حبان در کتاب التوبیخ از عامربن ربیعه  رضی الله عنه  روایت است که: مردی کفش مرد دیگری را گرفت و پنهان نمود، و با این عمل خود مزاح می‏نمود، این قضیه برای رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  یادآوری شد، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «مسلمان را مترسانید، چون ترسانیدن مسلمان ظلم بزرگ است»[3]-[4].

احادیث بعضى اصحاب در این باره

طبرانی در الکبیر - که راویانش ثقه‏اند - از نعمان بن بشیر  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: در مسیری با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  بودیم، و مردی را بر شترش خواب برد، آنگاه مردی تیری را از تیردان وی گرفت، آن مرد بیدار شد و ترسید، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «برای مردی حلال نیست که مسلمانی را بتراسند»[5].

و نزد ابوداود از عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت است که گفت: یاران محمد  صل الله علیه و آله و سلم  برای ما حدیث بیان داشتند، که آنان با پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  مسیری را می‏پیمودند، و مردی از آنان خواب نمود، و کسی از آن‏ها به‌سوی ریسمانی که با وی بود رفت و آن را گرفت، و او ترسید، آن گاه رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «برای مسلمانی حلال نیست که مسلمانی را بترساند»[6]-[7].

و طبرانی از سلیمان بن صرد  رضی الله عنه  روایت نموده که: اعرابیی با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نماز خواند، و با خود تیردانی[8] داشت، کسی از قوم آن را گرفت، هنگامی که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  سلام گردانید، اعرابی گفت: تیردان، گویی که بعضی مردم خندیدند. آن گاه پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هر کس به خدا و به روز قیامت ایمان داشته باشد، باید مسلمانی را نترساند»[9]-[10].



[1]- این چنین در الترغیب (263/4) آمده است. هیثمی (253/6) می‏گوید: این را طبرانی روایت نموده، و در آن حسین بن عبداللَّه بن عبیداللَّه هاشمی آمده، و ضعیف می‏باشد. و این را همچنان ابن السکن، به مثل آن چنانکه در الإصابه (43/4) آمده، روایت نموده است.

[2]- ضعیف. طبرانی (22/ 394) در سند آن حسین بن عبدالله الهاشمی است که چنانکه در التقریب (1/ 176) آمده است ضعیف است. نگا: ضعیف الترغیب (1662).

[3]- این چنین در الترغیب (263/4) آمده است، و هیثمی (253/6) می‏گوید: در این عاصم بن عبیداللَّه آمده، و ضعیف می‏باشد.

[4]- ضعیف. بزار و طبراین و ابوالشیخ بن حیان در «کتاب التوبیخ»و منذری به شعف آن اشاره کرده و آلبانی آن را در ضعیف الترغیب (1661) و هیثمی در المجمع (6/ 253) آن را ضعیف دانسته‌اند. مشکل آن عاصم بن عبیدالله است که ضعیف است.

[5]- صحیح. طبرانی در الکبیر و آلبانی آن را در صحیح الترغیب (2806) صحیح دانسته است.

[6]- این چنین در الترغیب (262/4) آمده است.

[7]- صحیح. ابوداوود (5004) آلبانی آن را در صحیح ابوداوود (4184) و صحیح ترغیب (2805).

[8] در نص «قزن» استعمال شده است، و آن تیردانی است از پوست که شق کرده می‏شود و درآن تیر گذاشته می‏شود. به نقل از النهایه.

[9]- هیثمی (254/6) می‏گوید: این را طبرانی از روایت ابن عیینه از اسماعیل بن مسلم روایت نموده، و اگر وی عبدی باشد، از جمله رجال صحیح است، و اگر مکی باشد ضعیف است، و بقیه رجال آن ثقه‏اند.

[10]- ضعیف. طبرانی (7/ 99) آلبانی آن را در ضعیف الجامع (5804) ضعیف دانسته است. نگا: المجمع (6/ 254).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...