توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۱۴, یکشنبه

خدمت در جهاد فى سبيل الله

 

خدمت در جهاد فى سبيل الله

خدمت روزه خوران برای روزه داران در راه خدا

 مسلم (356/1) از انس  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  در سفر بودیم، کسی از ما روزه دار بود، و کسی هم روزه خور. می‏گوید: در منزلی در روز بسیار گرم پیاده شدیم، که سایه دارترین ما صاحب جامه بود، و از ما کسی هم بود که خود را به دستش از آفتاب می‏پوشانید. می‏افزاید: آنگاه روزه داران افتادند، و روزه خواران برخاستند وخیمه‏ها را نصب نمودند، و سواری‏ها را آب دادند. رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «روزه خوران امروز اجر را بردند». این را بخاری از انس  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  بودیم و سایه دارترین ما کسی بود، که توسط جامه‏اش سایه می‏نمود، و کسانی که روزه گرفته بودند، هیچ کاری نکردند، ولی کسانی که روزه را افطار کرده بودند، سواری‏ها را (به چرا) فرستادند، خدمت نمودند، و کار کردند. و رسول خدا فرمود:«روزه خواران امروز اجر را بردند»[1].

خدمت اصحاب برای مردی که به قرآن و نماز اشتغال می‏داشت

ابوداود در مرسل‏های خود از ابوقلابه  رضی الله عنه  روایت نموده که: عده‏ای از اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  آمدند، از یکی از یاران خود به نیکی یاد می‏نمودند. گفتند: چون فلان را هرگز ندیدیم، در هر راهی که بود قرائت می‏کرد، و در هر منزلی که پایین می‏شدیم، در نماز بود. رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «چه کسی کارهای وی را انجام داد - تا این که متذکر شد - چه کسی شتر وی یا چارپایش را علف می‏داد؟» گفتند: ما. فرمود: «پس همه شما از وی بهترید»[2]. این چنین در الترغیب (172/4) آمده است.

کشتی آزاد کرده رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  و حمل نمودن متاع اصحاب

ابونعیم در الحلیه (369/1) از سعید بن جمهان روایت نموده، که گفت: سفینه را از نامش پرسیدم. گفت: اسمم را به تو خبر می‏دهم: رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  مرا «سفینه»، «کشتی» نامیده است. پرسیدم: چرا تو را «سفینه»، «کشتی» نامیده است؟ گفت: وی در حالی که یارانش با وی بودند، بیرون آمد، و بار و متاع‌شان برای‌شان گرانی نمود. آنگاه رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «جامه خود را هموار کن». و من آن را هموار نمودم، وی بار و متاع ایشان را در آن گذاشت و بعد آن را بر من بار نمود و گفت: «پشت کن، تو کشتی هستی». گوید: اگر در آن روز بار یک شتر، یا دو شتر، یا پنج و یا شش شتر را هم پشت می‏نمودم، بر من گرانی نمی‏نمود[3].

حکایت احمر مولای امّ سلمه و مجاهد با ابن عمر

حسن بن سفیان، ابن منده، مالینی و ابونعیم از احمر، مولای امّ سلمه  رضی الله عنهما  روایت نموده‏اند که گفت: در یک غزوه با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  بودیم، و از وادیی گذر نمودیم، و من مردم را از آن عبور می‏دادم. آنگاه رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به من گفت: «در این روز کشتی بودی». این چنین در المنتخب (194/5) آمده. و ابونعیم در الحلیه (285/3) از مجاهد روایت نموده، که گفت: در سفر هم صحبت ابن عمر بودم، وقتی می‏خواستم سوار شوم، نزدم آمده رکابم را محکم می‏گرفت، و وقتی که سوار می‏شدم، لباسهایم را برابر می‏ساخت. مجاهد می‏گوید: باری نزدم آمد، و گویی من آن را[4] ناپسند داشتم. فرمود: تو ای مجاهد خلق تنگی داری.



[1]- بخاری (289) مسلم (1119).

[2]- ضعیف مرسل. ابوداوود در «مراسیل» (306) و سعید بن منصور در سنن خود (2919) و نگا: «ضعیف ترغیب» (1578) و «السلسلة الضعیفة» (84).

[3]- حسن. ابونعیم در «الحلیة» (1/369).

[4]- خدمت ابن عمر  رضی الله عنهما  را برای خودم. م.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...