توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۵, جمعه

مجالس ايمان

 

مجالس ايمان

رغبت و علاقه‏مندی عبداللَّه بن رواحه  رضی الله عنه  به مجالس ایمان

احمد به اسناد حسن از انس بن مالک  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: عبداللَّه بن رواحه رضی الله عنه  وقتی با مردی از اصحاب رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  روبرو می‏شد، می‏گفت: «بیا ساعتی به پروردگارمان ایمان بیاوریم»، روزی به مردی گفت، و آن مرد خشمگین گردید و نزد پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آمده گفت: ای رسول خدا، آیا ابن رواحه را نمی‏بینی که از ایمان تو به‌سوی ایمان ساعتی بر می‏گردد، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «خداوند ابن رواحه را رحم کناد، وی مجالسی را که ملائک به آن افتخار می‏کنند دوست می‏دارد»[1]. این چنین در الترغیب (63/3) آمده است، و حافظ ابن کثیر در البدایه (258/4) می‏گوید: این حدیث خیلی غریب است، و بیهقی به اسناد خود از عطاء بن یسار می‏گوید: عبداللَّه بن رواحه به یکی از دوستانش گفت: بیا ساعتی ایمان بیاوریم، گفت: آیا ما مؤمن نیستیم؟ پاسخ داد: بلی، ولی خداوند را یاد کنیم، تا ایمان‌مان افزایش یابد. و حافظ ابوالقاسم لالکائی از شریح بن عبید روایت نموده که عبداللَّه بن رواحه دست مردی از یارانش را گرفته می‏گفت: با ما برخیز، ساعتی ایمان بیاوریم و در مجلس ذکر بنشینیم. این حدیث ازهر دو طریق مرسل است.

طیالسی از ابودرداء  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: عبداللَّه بن رواحه  رضی الله عنه  دستم را می‏گرفت ومی گفت: بیا ساعتی ایمان بیاوریم، زیرا قلب در منقلب شدن و دگرگونی سریع‏تر از دیگ جوشان است. و نزد ابن عساکر از وی روایت است که گفت: عبداللَّه بن رواحه وقتی که با من روبرو می‏شد، به من می‏گفت: ای عویمر بنشین ساعتی ذکر کنیم، آن گاه می‏نشستیم و ذکر می‏نمودیم، بعد از آن می‏گفت: این مجلس ایمان است، مثل ایمان، مثل پیراهنت است، در حالی که آن را در آورده‏ای، ناگاه آن را می‏پوشی، و در حالی که آن را پوشیده‏ای، آن را در می‏آوری، قلب در منقلب شدن و دگرگونی از دیگ جوشان سریع‏تر است. این چنین در الکنز (101/1) آمده است.

رغبت و علاقه‏مندی عمر و معاذ  رضی الله عنهما  به مجالس ایمان

ابن ابی شیبه و لالکائی در السنه از ابوذر  رضی الله عنه  روایت نموده‏اند که گفت: عمر دست یک تن یا دو تن از یارانش را می‏گرفت و می‏گفت: برخیز تا به ایمان بیفزاییم، و خداوند  جل جلاله را یاد می‏نمودند. این چنین در الکنز (207/1) آمده است. و ابونعیم در الحلیه (235/1) از اسودبن هلال روایت نموده، که گفت: با معاذ  رضی الله عنه  می‏رفتیم، وی به ما گفت: بنشینید تا ساعتی ایمان بیاوریم.



[1]- ضعیف. احمد (3/ 265).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...