سخن علی رضی الله عنه درباره طغیان آب و باد در روز نوح و روز عاد بر دو فرشته
ابن جریر از علی رضی الله عنه روایت نموده، که گفت: هر قطرهای از آب که نازل میشود، به اندازهای نازل میشود که دردستهای فرشته است، به استثنای روز نوح علیه السلام ، چون برای آب بدون خزانه دار اجازه داده شد، و آب بر خزانه دار[1] طغیان نمود و بیرون شد، و این همان قول خداوند است:
﴿إِنَّا لَمَّا طَغَا ٱلۡمَآء﴾ [الحاقة: 11].
ترجمه: «ما وقتی که آب طغیان کرد...».
و هر اندازه بادی که میوزد، به اندازهای میوزد که در دستهای فرشته است، به استثنای روز عاد، چون برای باد بدون خزانه دار اجازه داده شد، و بیرون گردید، و این همان قول خداوند است:
﴿بِرِيحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِيَة﴾ [الحاقة: 6].
ترجمه: «... به وسیله تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا».
و بر خزانه دار طغیان نمود. این چنین در الکنز (273/1) آمده است.
سخن سلمان رضی الله عنه هنگام مرگ: من زیارت کنندگانی دارم که به نزدم میآیند
ابن سعد (92/4) از شعبی از جزل از همسر سلمان رضی الله عنه بقیره روایت نموده است: وقتی که مرگ سلمان فرا رسید، مرا در حالی که در بالاخانهای بود که چهار دروازه داشت فراخواند و گفت: ای بقیره این دروازهها را بگشای، چون من امروز زیارت کنندگانی دارم، که نمیدانم از کدام یک از این دروازهها وارد میشوند. بعد از آن مشکی را که داشت طلب نمود و گفت: این را در تنور با آبتر و مخلوط کن، و من چنان نمودم، بعد گفت: آن را در اطراف بسترم بپاش و بعد از آن پایین برو و اندکی درنگ نما، بعد به زودی بالا بی ا و بسترم را ببین. آن گاه بلند شدم و دیدم که روحش گرفته شده است، و انگار که او بر بسترش خواب است، یا مانند آن. و نزد وی همچنان (92/4) از شعبی روایت است که گفت: هنگامی که مرگ سلمان فرارسید، برای صاحب[2] منزلش گفت: همان چیز پنهان کرده است را که به تو داده بودم پنهان نمایی بیاور، میگوید: کیسهای از مشک را برایش آوردم. میگوید: سلمان گفت: جامی آب برایم بیاور، و مشک را در آن پاشید، بعد آن را با دستش حل نمود و گفت: این را در اطرافم بپاش، چون خلقی از خلق خدا نزدم حاضر میشوند، بوی را استشمام میکنند و طعام را نمیخورند، بعد از آن دروازه را بر من ببند و پایین برو. میگوید: من همان طور نمودم، اندکی نشستم و صدای آهستهای را شنیدم، میگوید: آن گاه بلند شدم و او را دیدم که مرده است. ونزد وی هم چنین از عطاء بن سائب روایت است، و این را به اختصار ذکر نموده، و در آن آمده است: چون امشب ملائک نزدم حاضر میشوند، بوی را استشمام میکنند و طعام را نمیخورند. و بعضی قصههای این باب در باب تاییدات غیبی در کمک توسط ملائک خواهد آمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر