شجاعت سیدنا محمد پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم و اصحابش: قول انس و على درباره شجاعت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم
بخاری و مسلم - لفظ از مسلم است - از انس رضی الله عنه روایت نمودهاند که گفت: پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم نیکوترین مردم، جوانمردترین مردم و شجاعترین مردم بود، اهل مدینه شبی ترسیدند، و گروهی به طرف صدا رفتند، و پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم که قبل از آنها بهسوی صدا رفته بود، در بازگشت با آنها روبرو شد، و بر اسبی از ابوطلحه که برهنه بود سوار بود و شمشیر بر گردنش بود و میگفت: «نترسید، نترسید»، و افزود: «این را[1] بحر یافتم یا این بحر است»، میگوید: و آن اسبی بود که به سستی نسبت داده میشد[2]. و نزد مسلم از وی روایت است که گفت: در مدینه ترسی پیش آمد، پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم اسب ابوطلحه را که به او مندوب گفته میشد به عاریت گرفت، و آن را سوار شد و گفت: «اثری از ترس ندیدم، و این را بحر یافتیم»، انس میگوید: وقتی که دشواری و معرکه شدید میشد به پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم پناه میبردیم[3]. و نزد احمد و بیهقی از علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت است که گفت: در روز بدر از مشرکین به پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم پناه بردیم، و او شجاعترین مردم بود[4].
شجاعت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در روز حنین و قول براء در این باره
بخاری از ابواسحاق روایت نموده، که وی از براءبن عازب رضی الله عنهما شنید، البته در وقتی که مردی از قیس وی را پرسید: آیا از [همراهی] پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در روزحنین فرار نمودید؟ او گفت: ولی پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم فرار ننمود. مردم هوازن خیلی تیرانداز بودند، هنگامی که ما بر آنها حمله نمودیم، شکست خوردند، و ما مشغول جمع آوری غنایم شدیم، و آنها ما را مورد هدف تیرها قرار دادند، و پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را بر قاطر سفیدش دیدم که ابوسفیان[5] رضی الله عنه جلوی قاطر را گرفته بود، و او میگفت «أنا النبي لا كذب»، «من بدون دروغ پیامبر هستم»[6]، و در روایتی از بخاری آمده است که گفت: «من بدون دروغ پیامبر هستم»، و در روایتی از بخاری آمده است که گفت: «من بدون دروغ پیامبر هستم. من ابن عبدالمطلب هستم»[7]، و در روایت دیگری نزد وی آمده که بعد از آن از قاطر خود پیاده شد[8]. این را مسلم و نسائی نیز روایت نمودهاند، و نزد مسلم از براء روایت است که گفت: بعد از میگفت: «أنا النبي لاكذب * أنا ابن عبدالـمطلب * اللهم نزَّل نصرك». «من بدون دروغ نبی هستم، من ابن عبدالمطلب هستم، بار خدایا نصرتت رانازل کن». براء میگوید: وقتی جنگ و سختی شدید میشد به رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم پناه میبردیم، و شجاع همان کسی است که به وی پناه برده میشود[9]. و قصههای شجاعت ابوبکر و عمر، علی، طلحه، زبیر، سعد، حمزه، عباس، معاذ بن عمرو، معاذبن عفوا، ابودجانه، قتاده، سلمه بن اکوع، ابوحداد، خالدبن ولید، براء بن مالک، ابومحجن، عماربن یاسر، عمروبن معدیکرب و عبداللَّه بن زبیر رضی الله عنهم را در شجاعت اصحاب در جهاد قبلاً گذشت.
[1]- یعنی اسب را، مراد اینست که این اسب خیلی چالاک است. م.
[2]- بخاری (2820) و (3040) مسلم (2307) ترمذی (1687) ابن ماجه (2772).
[3]- مسلم (2307).
[4]- این چنین در البدایه (37/6) آمده است.
[5]- او ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب است.
[6]- بخاری (2864) مسلم (1776).
[7]- بخاری (2874).
[8]- بخاری (4317).
[9]- این چنین در البدایه (328/4) آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر