سخاوت و كرم سخاوت سيدنا محمد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم
اقوال بعضى صحابه در سخات وى صل الله علیه و آله و سلم
شیخین - [بخاری و مسلم] - از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نمودهاند که گفت: پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم سخاوتمندترین مردم) به خیر (بود، و در ماه رمضان وقتی که با جبرئیل علیه السلام ملاقات مینمود از همه وقتها سخاوتمندتر میبود، جبریل در هر شب رمضان با وی ملاقات مینمود و قرآن را برایش تکرار میکرد، میگوید: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در خیر از باد روان هم سخاوتمندتربود[1]. این چنین در صفه الصفوه (69/1) آمده است، و ابن سعد (195/2) این را از وی به مانند آن روایت نموده است.
شیخین - [بخاری و مسلم]- از جابربن عبداللَّه رضی الله عنها روایت نمودهاند که گفت: از پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم هیچ چیزی هرگز سؤال نشده است، که وی گفته باشد: نه[2]. این چنین در البدایه (42/6) آمده است.
و نزد احمد در حدیثی طویل از عبداللَّه بن ابی بکر روایت است که: ابواسید رضی الله عنه میگفت: از پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم هر چیزی که سوال میشد منعش نمینمود. هیثمی[3] میگوید: رجال وی ثقهاند؛ مگر اینکه عبداللَّه بن ابیبکر از ابواسید نشنیده است. و نزد طبرانی در الأوسط در حدیثی طویل از علی رضی الله عنه روایت است که گفت: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم وقتی که چیزی خواسته میشد، و او میخواست آن را انجام بدهد، میگفت: بلی، و وقتی که میخواست آن را انجام ندهد، خاموش میگردید، و برای هیچ چیز نخیر نمیگفت[4].
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و عزت نمودن ربیع بنت معوّذ و ام سنبله
طبرانی از ربیع بنت معوذ بن عفراء رضی الله عنهما روایت نموده، که گفت: معوذبن عفراء مرا با یک پیمانه خرمای تازه و نورس که بر آن با درنگهای خرد، و کوچک قرار داشت نزد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرستاد، و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با درنگ را دوست میداشت، و زیوراتی هم از بحرین آمده بود، و او صل الله علیه و آله و سلم دست خود را از آن پر نمود و به من داد، و در روایتی آمده: به پری کف دستم به من زیورات یا طلا داد. و احمد مانند آن را روایت نموده، و افزوده است: گفت: «خود را به این بیارای»[5]. هیثمی (13/9) میگوید: اسناد هردوی اینها حسن است. و ترمذی این را از ربیع به اختصار، چنانکه در البدایه (56/6) آمده، روایت کرده است. و طبرانی در الأوسط از ام سنبله رضی الله عنها روایت نموده که: وی هدیهای را برای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آورد، ولی همسرانش از قبول آن خودداریی ورزیدند و گفتند: ما نمیگیریم، بعد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آنها را امر نمود و آن را گرفتند، و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و ادیی را برایش به صورت قطعی داد، و آن را عبداللَّه بن جحش از حسن بن علی رضی الله عنهم خرید[6]. هیثمی (14/9) میگوید: در این عمروبن قیظی آمدهو وی را نشناختم، و بقیه رجال وی ثقهاند. و قصههای سخاوتمندی وی صل الله علیه و آله و سلم در بخش انفاق اموال گذشت.
سخاوت اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم
زبیر بن بکار و ابن عساکر از ابن عمر رضی الله عنهما روایت نمودهاند که گفت: زنی نزد پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: من نیت نمودهام که این لباس را به سخیترین عرب بدهم. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «به این پسر بده» - یعنی سعیدبن عاص رضی الله عنه - و او ایستاده بود، و به همین سبب به آن لباسها سعیدیه نام گذاشته شد[7]. این چنین در المنتخب (189/5) آمده است. و قصههای سخاوت و کرم صحابه در بخش انفاق اموال گذشت.
طبرانی از ابن عمر رضی الله عنهما روایت نموده، که گفت: بر ما زمانی آمده بود، که هیچ یک از ما خود را از برادر مسلمان خود به دینار و درهم مستحقتر نمیدید، و حالا ما در زمانی هستیم، که دینار و درهم از برادر مسلمان مان برای ما محبوبتر است... و حدیث را ذکر نموده[8].
[1]- بخاری (1902، 3220، 1554) مسلم (2308).
[2] -بخاری (6034) مسلم (2311).
[3]- 13/9.
[4]- هیثمی (13/9) میگوید: در این محمدبن کثیر کوفی آمده، و ضعیف میباشد.
[5]- ضعیف. احمد (6/ 359) ترمذی در شمائل (195) طبرانی در الکبیر (24/ 274) آلبانی آن را در مختصر شمائل (173) ضعیف دانسته است.
[6]- ضعیف. طبرانی در الاوسط (173) در آن عمرو بن قیظی مجهول است.
[7]- ابن عساکر (6/ 134).
[8]- هیثمی (285/10) میگوید: این را طبرانی به چند اسناد روایت نموده، و بعض آنها حسن است. و قصههای ایثار در شدت تشنگی، قلت لباس، در قصههای انصار و در انفاق در ضمن نیازمندی گذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر