توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۵, جمعه

صبر بر نابينا شدن

 

صبر بر نابينا شدن

صبر اصحاب پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بر نابینا شدن: صبر زیدبن ارقم  رضی الله عنه  بر نابینا شدنش

بخاری[1] از زیدبن ارقم  رضی الله عنه  روایت نموده، که می‏گفت: چشمم درد گرفت، و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  عیادتم نمود، بعد از آن گفت: «ای زید، اگر چشمت از بین می‏رفت چه می‏کردی؟» پاسخ دادم: صبر می‏نمودم، و ثواب آن را از خدا می‏خواستم، فرمود: «ای زید، اگر چشمت از بین رفت، و بعد از آن صبر نمودی، و ثواب آن را از خداوند خواستی، ثواب جنّت است»[2]. و نزد احمد از انس  رضی الله عنه  روایت است که گفت: با پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برای عیادت زید بن ارقم وارد شدم، و او از چشم‏های خود شکایت داشت. پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به او گفت: «ای زید، اگر بینایی‏ات از بین رفت، و صبر نمودی و اجر آن را از خداوند خواستی حتماً با خداوند  جل جلاله در حالی ملاقات می‏کنی که بر تو گناهی نمی‏باشد»[3]. هیثمی (308/2) می‏گوید: در این جعفی آمده، و درباره وی سخن زیادی است، ولی ثوری و شعبه او را ثقه دانسته‏اند.

و نزد ابویعلی و ابن عساکر از زیدبن ارقم  رضی الله عنه  روایت است که: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برای عیادت وی در مریضی که عائد حالش گردیده بود وارد شد و گفت: «از این مریضی ات بر تو هیچ باکی نیست، ولی اگر پس از من زنده بمانی و کور شوی چگونه خواهی بود؟» گفت: در آن صورت ، صبر می‏کنم و اجر آن را از خدا می‏خواهم، فرمود: «بدون حساب داخل جنت می‏شوی، و او پس از درگذشت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  کور شد[4]. بیهقی به معنای این را از زید، چنانکه در الکنز (157/2) آمده، روایت نموده است، و طبرانی این را در الکبیر از زید به مانند آن روایت نموده، و افزود است: پس از درگذشت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  کور شد، و باز خداوند  جل جلاله بینایی اشت را به وی اعاده نمود، و بعد از آن درگذشت، خداوند رحمتش کناد. هیثمی (309/2) می‏گوید: کسی را نیافتم که نباته بنت بریر بن حمار را ذکر نموده باشد.

صبر یکى از اصحاب بر نابینا شدن

بخاری[5] از قاسم بن محمد روایت نموده که: مردی از اصحاب محمد  صل الله علیه و آله و سلم  بینایی خود را از دست داد، وی را عیادت نمودند، گفت: صحت چشمانم را به خاطری می‏خواستم که به‌سوی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  نگاه کنم و وقتی که او درگذشته است، دوست ندارم که این بیماری هردو چشمم به آهویی از آهوهای تباله[6] باشد[7].



[1]- الأدب (ص78).

[2]- ضعیف. بخاری در ادب المفرد (532) و طبرانی (5/ 215).

[3]- ضعیف. احمد (3/ 156) در آن جابر جعفی است که رافضی و ضعیف است. وخیثمة بن ابی خیاصة لین الحدیث است.

[4]- ضعیف. طبرانی (5/ 211) بیهقی (6/ 479) هیثمی (2/ 309) می‌گوید: نباتة بنت برید ذکرش در کتب رجال نرفته است.

[5]- الأدب (ص 78).

[6]- تباله: شهری است در یمن.

[7]- و ابن سعد (85/2) مانند این را از قاسم روایت نموده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...