صبر اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر نابینا شدن: صبر زیدبن ارقم رضی الله عنه بر نابینا شدنش
بخاری[1] از زیدبن ارقم رضی الله عنه روایت نموده، که میگفت: چشمم درد گرفت، و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم عیادتم نمود، بعد از آن گفت: «ای زید، اگر چشمت از بین میرفت چه میکردی؟» پاسخ دادم: صبر مینمودم، و ثواب آن را از خدا میخواستم، فرمود: «ای زید، اگر چشمت از بین رفت، و بعد از آن صبر نمودی، و ثواب آن را از خداوند خواستی، ثواب جنّت است»[2]. و نزد احمد از انس رضی الله عنه روایت است که گفت: با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای عیادت زید بن ارقم وارد شدم، و او از چشمهای خود شکایت داشت. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به او گفت: «ای زید، اگر بیناییات از بین رفت، و صبر نمودی و اجر آن را از خداوند خواستی حتماً با خداوند جل جلاله در حالی ملاقات میکنی که بر تو گناهی نمیباشد»[3]. هیثمی (308/2) میگوید: در این جعفی آمده، و درباره وی سخن زیادی است، ولی ثوری و شعبه او را ثقه دانستهاند.
و نزد ابویعلی و ابن عساکر از زیدبن ارقم رضی الله عنه روایت است که: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای عیادت وی در مریضی که عائد حالش گردیده بود وارد شد و گفت: «از این مریضی ات بر تو هیچ باکی نیست، ولی اگر پس از من زنده بمانی و کور شوی چگونه خواهی بود؟» گفت: در آن صورت ، صبر میکنم و اجر آن را از خدا میخواهم، فرمود: «بدون حساب داخل جنت میشوی، و او پس از درگذشت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کور شد[4]. بیهقی به معنای این را از زید، چنانکه در الکنز (157/2) آمده، روایت نموده است، و طبرانی این را در الکبیر از زید به مانند آن روایت نموده، و افزود است: پس از درگذشت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کور شد، و باز خداوند جل جلاله بینایی اشت را به وی اعاده نمود، و بعد از آن درگذشت، خداوند رحمتش کناد. هیثمی (309/2) میگوید: کسی را نیافتم که نباته بنت بریر بن حمار را ذکر نموده باشد.
صبر یکى از اصحاب بر نابینا شدن
بخاری[5] از قاسم بن محمد روایت نموده که: مردی از اصحاب محمد صل الله علیه و آله و سلم بینایی خود را از دست داد، وی را عیادت نمودند، گفت: صحت چشمانم را به خاطری میخواستم که بهسوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نگاه کنم و وقتی که او درگذشته است، دوست ندارم که این بیماری هردو چشمم به آهویی از آهوهای تباله[6] باشد[7].
[1]- الأدب (ص78).
[2]- ضعیف. بخاری در ادب المفرد (532) و طبرانی (5/ 215).
[3]- ضعیف. احمد (3/ 156) در آن جابر جعفی است که رافضی و ضعیف است. وخیثمة بن ابی خیاصة لین الحدیث است.
[4]- ضعیف. طبرانی (5/ 211) بیهقی (6/ 479) هیثمی (2/ 309) میگوید: نباتة بنت برید ذکرش در کتب رجال نرفته است.
[5]- الأدب (ص 78).
[6]- تباله: شهری است در یمن.
[7]- و ابن سعد (85/2) مانند این را از قاسم روایت نموده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر