توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۵, جمعه

برخاستن براى يك مسلمان

 

برخاستن براى يك مسلمان

استقبال پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از دخترش فاطمه و استقبال فاطمه ازوى

بخاری[1] از عایشه  رضی الله عنها  روایت نموده، که گفت: هیچکس از مردم را در سخن، صحبت و نشستن از فاطمه  رضی الله عنها  مشابه‏تر به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  ندیدم، می‏گوید: چون پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  وی رامی دید که می‏آید، به او خوش آمد می‏گفت، و به سویش بر می‏خاست، و او را می‏بوسید، و دست وی را گرفته، او را آورده در جای خود می‏نشاند، و او نیز وقتی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  نزدش می‏آمد، به او خوش آمد می‏گفت: به سویش بر می‏خاست و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را می‏بوسید، وی در همان مریضی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  که در آن درگذشت، نزدش وارد شد و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  وی را خوش آمد گفت: و او را بوسید، و بعد از آن چیزی را مخفیانه به او گفت، و او گریه نمود، بعد از آن چیز دیگری مخفیانه به او گفت و او خندید، آن گاه برای زنان گفتم: من بر این باور بودم که این زن بر زنان فضیلت و امتیاز دارد، اما ناگاه معلوم گردید که وی از جمله دیگر زنان [و مثل آن‏ها] است، گاهی می‏گرید و گاهی می‏خندد!! از وی پرسیدم: برایت چه گفت؟ گفت: اگر این را برایت بگویم فاش کننده رازم، هنگامی که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  درگذشت، وی گفت: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  مخفیانه به من گفت: «من وفات می‏کنم»، بنابراین گریه نمودم، بعد از آن مخفیانه به من گفت: «تو اولین کسی از اهلم هستی که به من می‏پیوندی»، آن گاه بدان مسرور شدم، و آن خوشم آمد[2].

برخاستن اصحاب براى پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم

بزار از محمدبن هلال و او از پدرش روایت نموده که: وقتی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بیرون می‏آمد، تا اینکه داخل خانه‏اش می‏شد برایش ایستاده می‏ماندیم. هیثمی[3] می‏گوید: در آنچه من جمع نموده‏ام این را همین طور یافتم، و ممکن از محمدبن هلال از پدرش از ابوهریره  رضی الله عنه  روایت باشد، و ظاهر هم همینطور است، چون هلال تابعی ثقه است، یا اینکه از محمدبن هلال بن ابی هلال از پدرش و از جدش روایت است، و این بعید است، و رجال بزار ثقه‏اند.

پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و نهى نمودن اصحاب از برخاستن برایش

ابن جریر از ابوامامه  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  در حالی که بر عصای خود تکیه می‏نمود نزد ما بیرون آمد، و ما برایش برخاستیم، فرمود: «چنان که عجم‏ها بر می‏خیزند، و یکدیگر را تعظیم می‏کنند، بر نخیزید»[4]. این چنین در الکنز (55/5) آمده است، و ابوداود این را به مانند آن، چنانکه در جمع الفوائد (143/2) آمده، روایت نموده است.

و احمد از عباده بن صامت  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نزد ما بیرون آمد، آن گاه ابوبکر رحمه‏اللَّه گفت: برخیزید از این منافق برای پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  شکایت کنیم، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «فقط برای خداوند تبارک و تعالی برخاسته می‏شود، و برای کس دیگری برخاسته نمی‏شود»[5]. هیثمی (40/8) می‏گوید: در این راویی که از وی نام برده نشده، و ابن لهیعه آمده‏اند.

حالت اصحاب در این باره

بخاری[6] از انس  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: دیدن هیچ شخصی از دیدن پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برای‌شان محبوب‏تر نبود، و هنگامی وی را می‏دیدند به خاطری که می‏دانستند وی ایستادن را بد می‏بیند، برایش بر نمی‏خاستنده[7]. این را ترمذی روایت نموده و صحیح دانسته است، چنانکه عراقی در تخریج الإحیاء گفته، و امام احمد، و ابوداود نیز این را، چنانکه در البدایه (57/6) آمده، روایت نموده‏اند. و بخاری[8] از نافع و او از ابن عمر  رضی الله عنهما  روایت نموده، که گفت: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از اینکه (مردی) مرد دیگری را از مجلس برخیزاند و بعد در جایش بنشیند نهی نموده است، و ابن عمر  رضی الله عنهما  اگر مردی برایش از جای نشستن خود بر می‏خاست در آنجا نمی‏نشست[9]. و ابن سعد (120/4) از نافع از ابن عمر  رضی الله عنه  فقط عملکرد ابن عمر  رضی الله عنهما  را روایت نموده است.

و ابن سعد[10] از ابو خالد والبی روایت نموده، که گفت: علی بن ابی طالب  رضی الله عنه  در حالی نزد ما آمد، که برای تشریف آوری‌اش ایستاده‏ایم و انتظار می‏کشیم گفت: چرا من شما را ایستاده می‏بینم؟! و بخاری[11] از ابومجلز روایت نموده، که گفت: معاویه  رضی الله عنه  در حالی بیرون آمد، که عبداللَّه بن عامر و عبداللَّه بن زبیر  رضی الله عنهم  نشسته بودند، آن‏گاه ابن‏عامر برخاست، و ابن زبیر که سنگین‏تر آنها بود در جای خود نشسته باقی ماند، و معاویه  رضی الله عنه  گفت: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  گفته است: «کسی که دوست داشته باشد، بنده‏های خداوند برای وی بایستند، باید خانه‏ای را از آتش برای خود آماده ببنید»[12].



[1]- الأدب (ص138).

[2]- صحیح. بخاری در ادب المفرد (947) آلبانی آن را صحیح دانسته است. همچنین بخاری در صحیح خود (3623، 3715) و مسلم در کتاب الفاضائل (99) و احمد (6/ 282) و ابن ماجه (1621) و طبرانی (11/ 330).

[3]- 40/8.

[4]- ضعیف. احمد (5/ 253) ابوداوود (5230) آلبانی آن را ضعیف دانسته است. اما نهی از این کار که پارس ها انجام می‌دادند در احادیث صحیح آمده است. مثلا: مسلم و ابن ماجه (3836).

[5]- ضعیف. احمد (5/ 317) در سند آن جهالت وجود دارد همچنین ابن لهیعة ضعیف است.

[6]- الأدب (ص 138).

[7]- صحیح. بخاری در ادب المفرد (138) ترمذی (4/7) و آن را صحیح دانسته است. احمد (3/ 132) نگا: الصحیحة (358).

[8]- الأدب (ص 169).

[9]- صحیح. بخاری در ادب المفرد (1153) آلبانی آن را صحیح دانسته است.

[10]- 28/6.

[11]- الأدب (ص144).

[12]- صحیح. بخاری در ادب المفرد (977) آلبانی آن را صحیح دانسته است. احمد (4/ 93، 100).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...