توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ مهر ۲۵, سه‌شنبه

رغبت اصحاب رضی الله عنهم به نماز و شدت توجه و عنايت‌شان به آن

 

رغبت اصحاب  رضی الله عنهم  به نماز و شدت توجه و عنايت‌شان به آن

به هوش آمدن عمر از بیهوشی‏اش وقتی که به نماز صدا کرده شد

طبرانی در الأوسط از مسوربن مخرمه روایت نموده، که گفت: نزد عمربن خطاب  رضی الله عنه  در حالی وارد شدم، که پوشانیده شده بود، پرسیدم: چگونه می‏بینیدش؟ گفتند: طوری که می‏بینی، گفتم: با ذکر نماز به هوش بیاوریدش، زیرا این بهترین راه برای به هوش آوردنش است، آن گاه گفتند: نماز ای امیرالمؤمنین، گفت: ها، به خدا سوگند، وقت برخاستن است!! و برای کسی که نماز را ترک کند حقی در اسلام نیست، و در حالی نماز گزارد که از جراحتش خون جاری بود. هیثمی (295/1) می‏گوید: رجال آن رجال صحیح‌اند. و ابن سعد (350/3) این را از مسور روایت نموده که: هنگامی عمر به خنجر زده شد بیهوش گشت، گفته شد: وی اگر زنده باشد، بهترین راه برای به هوش آوردنش ذکر نماز است، آن گاه گفت: نماز ای امیرالمومنین، نماز خوانده شد، وی به هوش آمد و گفت: نماز،‌ها به خدا سوگند وقت برخاستن است!! و در اسلام حصه و نصیبی... و مانند آن را ذکر نموده.

شب زنده داری عثمان  رضی الله عنه  با یک رکعت و خواندن تمام قرآن در آن رکعت

طبرانی از محمدبن مسکین روایت نموده، که گفت: همسر عثمان  رضی الله عنه  هنگامی که وی را محاصره کردند گفت: می‏خواهید وی را به قتل برسانید؟! اگر وی را بکشید یا بگذارید، وی همه شب را با یک رکعت که قرآن را در آن می‏خواند زنده می‏نمود! اسنادش، چنانکه هیثمی (94/9) می‏گوید: حسن است، و این را ابونعیم در الحلیه (57/1) از محمدبن سرین به مثل آن روایت کرده، مگر اینکه در روایت وی آمده است: هنگامی که اطراف وی را گرفتند و می‏خواستند به قتلش رسانند. و نزد وی هم چنین از انس بن مالک  رضی الله عنه  روایت است که گفت: همسر عثمان بن عفان  رضی الله عنه  وقتی او را به قتل رسانیدند گفت: آیا کسی را به قتل رسانیدید که شب را با خواندن همه قرآن در یک رکعت زنده نگه می‏داشت؟! ابونعیم می‏گوید: این چنین انس بن مالک گفته، و مردم آن را روایت نموده، گفتند: اسن بن سیرین.

و ابونعیم در الحلیه (56/1) از عثمان بن عبدالرحمن تیمی روایت نموده است، که گفت: پدرم فرمود: امشب را در مقام[1] با عبادت سپری خواهم نمود، گفت: هنگامی نماز عشاء را خواندم، خود را به مقام رساندیم و در آن ایستادم، می‏افزاید: در حالی که من ایستاده بودم، ناگهان مردی دستش را میان شانه هایم گذاشت متوجه شدم که عثمان بن عفان  رضی الله عنه  است، می‏گوید: آن گاه از سوره ام القرآن[2] شروع نمود و قرائت کرد تا اینکه قرآن را ختم نمود و رکوع و سجده کرد، بعد از آن کفش‌هایش را گرفت، نمی‏دانم که قبل از آن چیزی خوانده بود یا خیر. و نزد ابن المبارک در الزهد و ابن سعد و ابن ابی شیبه و این منیع و طحاوی و دارقطنی و بیهقی از عبدالرحمن بن عثمان تیمی روایت است که گفت: عثمان را شبی نزد مقام دیدیم که جلو رفت، و همه قرآن را در یک رکعت خواند و برگشت. این چنین در المنتخب (9/5) آمده و گفته: سند آن حسن است. و نزد ابن سعد (75/3) از عطاء بن ابی رباح روایت است که: عثمان برای مردم نماز خواند، بعد پشت مقام ایستاد و همه کتاب خدا را در یک رکعت که نماز وترش بود خواند. و از محمدبن سیرین روایت است که: عثمان شب را زنده می‏داشت و قرآن را در یک رکعت ختم می‏نمود. این چنین در المنتخب (9/5) آمده است.

ابن عباس و قبول ننمودن ترک نماز برای تداوی چشمش پس از اینکه کور شد

حاکم (546/3) از مسیب بن رافع روایت نموده، که گفت: هنگامی که چشم ابن عباس  رضی الله عنهما  کور شد، مردی نزدش آمد و گفت: تو اگر هفت روز برایم صبر کنی، و نماز را در حالی که بر پشت خوابیده به اشاره بخوانی و من مداوایت کنم آن شاءالله تعالی خوب می‏شوی، آن گاه وی نزد عایشه و ابوهریره  رضی الله عنهما  و دیگر اصحاب محمد  صل الله علیه و آله و سلم  فرستاد، و هر یکی از آنان می‏گفت‏ند: چه فکر می‏کنی، اگر در این هفت روز بمیری با نماز چه می‏کنی؟! به همین سبب چشمش را گذاشت و تداویش ننمود. و نزد بزار و طبرانی از ابن عباس روایت است که گفت: هنگامی که بینایی‏ام از بین رفت گفته شد: تو را تداوی می‏کنیم ولی روزهایی نماز را ترک کن، گفت: نخیر، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  گفته است: «کسی نماز را ترک کند، با خداوند در حالی روبرو می‏شود، که بر وی خشمگین می‏باشد»[3]. هیثمی (295/1) می‏گوید: این را بزار و طبرانی در الکبیر روایت نموده‏اند، و در آن سهل بن محمود آمده، و ابن ابی حاتم وی را یاد نموده، و گفته: از وی احمد بن ابراهیم دورقی و سعدان بن یزید روایت نموده‏اند، می‏گویم: و از وی محمدبن عبداللَّه مخزومی هم روایت کرده، و درباره وی سخنی نگفته، و بقیه رجال آن رجال صحیح‌اند. و نزد طبرانی در الکبیر از علی بن ابی جمیله و اوزاعی روایت است که گفتند: عبداللَّه بن عباس[4] هر روز هزار سجده می‏نمود. هیثمی (258/2) می‏گوید: اسناد آن منقطع است.

رغبت عبداللَّه بن مسعود به نماز

طبرانی از عبداللَّه بن مسعود  رضی الله عنه  روایت نموده که: وی خیلی اندک روزه می‏گرفت[5]، و می‏گفت: من وقتی روزه بگیرم در نماز ضعیف می‏گردم، و نماز برایم محبوب‏تر از روزه است، و اگر روزه می‏گرفت، سه روز ماه را روزه می‏گرفت. هیثمی (257/2) می‏گوید: رجال آن رجال صحیح‌اند، و در بعض طرق آن آمده: و نماز چاشت را نمی‏خواند. و این را همچنان ابن جریر از عبدالرحمن بن یزید روایت نموده که: عبداللَّه بن مسعود اندک روزه می‏گرفت، به او گفته شد، وی پاسخ داد: من وقتی روزه بگیرم... و مثل آن را متذکر شده، چنانکه در الکنز (181/4) آمده است. و ابن سعد (155/3) این را از عبدالرحمن بن یزید روایت نموده، که گفت: فقیهی کم روزه دارتر از عبداللَّه بن مسعود ندیدیم، به او گفته شد: چرا روزه نمی‏گیری؟ پاسخ داد: من نماز را از روزه ترجیح داده و انتخاب می‏کنم، و وقتی روزه بگیرم در نماز ضعیف می‏گردم.

رغبت سالم مولای حذیفه به نماز

حاکم (225/3) از عایشه  رضی الله عنها  روایت نموده، که گفت: شبی بعد از نماز عشاء در آمدن نزد رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  تأخیر نمودم، بعد آمدم، وی به من گفت: «کجا بودی؟» گفتم: قرائت یکی از اصحابت را در مسجد گوش می‏نمودیم، که مثل صدایش و قرائتش از هیچ یکی از یارانت نشنیده‏ام، آن گاه برخاست و من هم همراهش برخاستم، و به وی گوش فرا داد و بعد از آن به من نگاه کرد و گفت: «این سالم مولای ابو حذیفه است!! ستایش خدایی راست که در امتم مثل این را گردانیده است»[6]. حاکم که ذهبی همراهش موافقه نموده می‏گوید: به شرط بخاری و مسلم صحیح است، ولی آن دو این را روایت نکرده‏اند.

رغبت ابوموسی و ابوهریره  رضی الله عنها  به نماز

ابونعیم در الحلیه (259/1) از مسروق روایت نموده، گفت: در سفری با ابوموسی اشعری  رضی الله عنه  بودیم، و شب را به بستان مزروعی پناه بردیم، آن جا پیاده شدیم و ابوموسی شب به نماز برخاست - و حسن صوت و حسن قرائتش را متذکر شده - و افزوده: و بر هر چیزی مرور می‏نمود، آن را می‏گفت[7]، بعد از آن گفت: «اللهم انت السلام، ومنك السلام، و انت الـمؤمن تحب الـمؤمن، وانت الـمهيمن وتحب الـمهيمن، وانت الصادق تحب الصادق». ترجمه: «بار خدایا، تو سلام هستی، و سلامتی از توست، و تو مومن هستی و مؤمن را دوست می‏داری، و تو حفظ کننده هستی و حفظ کننده را دوست می‏داری، و تو صادق هستی و صادق را دوست می‏داری».

و ابونعیم در الحلیه (383/1) از ابوعثمان نهدی روایت نموده گفت: هفت شب نزد ابوهریره  رضی الله عنه  مهمان بودم، او و خادمش و همسرش شب را در سه نوبت قیام می‏نمودند.

رغبت و علاقمندی ابوطلحه انصاری و مردی از انصار به نماز

مالک از عبداللَّه بن ابی بکر روایت نموده که: ابوطلحه انصاری  رضی الله عنه  در بستانش نماز می‏خواند، آن گاه پرنده‏ای[8] پرواز نمود، و به گردش پرداخت و در طلب راه خارج شدن بود ولی راهی نمی‏یافت، این حالت خوشش آمد و ساعتی آن را با چشمش دنبال و پیگیری نمود، بعد از آن به نماز خود برگشت، و نمی‏دانست که چقدر نماز گزارده است، آن گاه گفت: من در این عالم مورد آزمایش قرار گرفته‏ام، و نزد رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آمد، و آن چه را در نمازش به وی رسیده بود برای پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  ذکر نمود، و گفت: ای رسول خدا، آن باغ صدقه باشد، و جایی که می‏خواهی قرارش بده[9]. این چنین در الترغیب (316/1) آم‏ده، و گفته: عبداللَّه بن ابی بکر این قصه را درک ننموده است. و مالک هم چنین از عبداللَّه بن ابی بکر روایت نموده که: مردی از انصار در بستانش در قف - وادی است از وادی‏های مدینه - در وقت خرما نماز می‏گزارد، و خرما با میوه‏اش طوق برداشته بود، وی به‌سوی آن نگاه نمود، و آنچه را از میوه‏های آن دید خوشش آمد، باز به‌سوی نمازش برگشت و نمی‏دانست که چقدر خوانده است، آن گاه من به وسیله این مال مورد آزمایش قرار گرفته‏ام، و نزد عثمان بن عفان  رضی الله عنه  - که در آن روز خلیفه بود - آمد، و آن را برایش یادآور شد و گفت: آن باغ صدقه باشد، و در راه خیر قرارش بده، و عثمان بن عفان آن را به پنجاه هزار فروخت، و آن مال «پنجاه» نامیده شد[10]. این چنین در الاوجز (315/1) آمده است.

رغبت ابن‏زبیر و عدی بن حاتم به نماز

ابونعیم در الحلیه (335/1) از اسماء  رضی الله عنها  روایت نموده، که گفت: ابن زبیر قیام کننده شب و روزه دار روز بود، و کبوتر مسجد نامیده می‏شد. و ابن عساکر از عدی بن حاتم  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: هر گاه وقت نماز فرا می‏رسید، من آمادگی لازم را برای آن داشته‏ام، و هنگامی که وقتش نیامده من به سویش پر از شوق و سرور بوده‏ام. این چنین در الکنز (80/7) آمده، و این را ابن المبارک، چنان که در الاصابه (468/2) آمده، روایت کرده است.



[1]- مقام ابراهیم  علیه السلام  در جوار کعبه.

[2]- سوره فاتحه.

[3]- بزار (ص 41) طبرانی در الکبیر (3/ 135/2) که در آن سه مشکل وجود دارد: اولا ضعف سماک در روایت از عکرمه، ثانیا: جهالت حال سهل بن محمود و ثالثا: موقوف بودن حدیث. نگا: ضعیف الترغیب (303) گرچه معنای آن صحیح است.

[4]- ممکن درست: علی بن عبداللَّه باشد و حاکم درباره وی گفته: علی «سجاد»، «بسیار سجده کننده» نامیده می‏شد.

[5]- یعنی روزه نفلی. م.

[6]- صحیح. ابن ماجه (1338) آلبانی آن را در صحیح ابن ماجه (1100) صحیح می داند. همچنین حاکم (3/ 225).

[7]- این چنین در اصل و الحلیه آمده است، شاید مراد این باشد که: وقتی به آیت تسبیح مرور می‏نمود تسبیح می‏گفت و وقتی به آیت سئوال می‏گذشت سئوال می‏نمود چنانکه در حدیث حذیفه  رضی الله عنه  گذشت. م.

[8]- در نص: «دبسی» آمده، و هدف از آن پرنده‏ای کوچک، یا کبوتر نر است.

[9]- ضعیف. مالک در کتاب نماز (69) شماره (214) ابن عبدالبر می گویدک این حدیثی است که آن را جز از این وجه نمی دانم و منقطع است.

[10]- مالک در کتاب نماز (70) شماره (215).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...